_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

Kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (43)

علی زرکش ـ ترور سرد و ترور گرم

 

محمد حسین سبحانی

sobhani_m_h@hotmail.com

 

بد نیست در اینجا نگاهی به اختلافات علی زرکش با مسعود رجوی داشته باشیم.

علی زرکش متولد ۱۳۲۸ شهر مشهد بود و از سال ۱۳۴۷ وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد. وی ابتدا توسط کاظم ذوالانوار از اعضای مرکزیت اولیه سازمان مجاهدین عضو گیری شد. او در سال ۱۳۵۱ توسط ساواک دستگیر شد و در آستانه سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. علی زرکش از طریق خواهرش فتحیه زرکش ــ همسر دکتر حسین باقرزاده ــ با خانواده باقرزاده ها نیز نسبت فامیلی داشت. وی بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با مهین رضایی خواهر "رضایی ها" ازدواج کرد.

بدون تردید یکی از حلقه های پنهان و ناشناخته در مناسبات و روابط درونی سازمان مجاهدین، چگونگی حذف، حبس و سرانجام به مسلخ فرستادن علی زرکش فرد شماره ۲ سازمان در عملیات "فروغ جاویدان" می باشد.

برای من نیز که در سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ در معرض اخبار و اطلاعات و آرشیو درونی" ستاد امنیت " و " ستاد پرسنلی " سازمان بودم، نیز نکات بسیار مبهم حتی در مورد چگونگی کشته شدن وی در عملیات باصطلاح " فروغ جاویدان " وجود دارد که امیدوارم در آینده ابعاد این " راز" بیشتر روشن شود.

البته لازم به یادآوری است که علی زرکش نیز در انحراف سازمان مجاهدین و تبدیل استراتژی سازمان، از مبارزه مسالمت آمیز سیاسی و اجتماعی به "مبارزه مسلحانه" و تروریستی بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ نقش کلیدی داشته و انتقادات مشخص خودش را دارد. ولی به نظر می رسد که وی متوجه اشتباه استراتژیکی سازمان در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شده بود و به همین جهت خواستار تجدید نظر در استراتژی سازمان و " مبارزه مسلحانه " بوده است و حاضر نبوده که اشتباه آغاز " مبارزه مسلحانه " و "قیام مسلحانه شهری " را با تشکیل " ارتش آزادیـبخش" و "جنگ کلاسیک" جبران و تصحیح کند. البته می توان رد پای اختلافات علی زرکش با مسعود رجوی را تا درون زندان های شاه نیز ردیابی کرد، ولی آقای مسعود رجوی به مرور توانسته بود وی را به زیر سیطره خود در بیاورد. آقای لطف الله میثمی در صفحه ۱۴۰ کتاب خاطرات خود به نام " آنها که رفتند " در مورد علی زرکش می نویسد:

« سال ۱۳۵۵ وقتی که من ( لطف الله میثمی ) به زندان قصر بند چهار و پنج و شش رفتم، یک ملاقات چهار ساعته با علی زرکش داشتم. او محو شخصیت کاظم ( ذوالانوار) بود و می گفت:

 در حالیکه مسعود رجوی کتاب هگل می خواند و فعالیتی در زندان نداشت، کاظم عملاً تشکیلات زندان و جنبش مسلحانه را اداره و ارتزاق می کرد."( پایان نقل قول)

« به نظر می رسد این گناه نا بخشودنی که علی زرکش با وجود مسعود رجوی محو شخصیت ذوالانوار قرار گرفته، بعد ها از چشم رجوی پنهان نمانده و سرانجام در خلع رده و محکومیت به اعدام علی زرکش خودش را نشان داده است.»

مسعود رجوی هنگام معرفی علی زرکش ( بعد از کشته شدن موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در تهاجم نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی به پایگاه تیمی وی ) به عنوان جانشین مسئول اول سازمان مجاهدین در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۶۲ چنین نوشت:

" برادر مجاهد علی زرکش مدارج خطیر انقلابی را در چارچوب سازمان مجاهدین خلق ایران، یک به یک طی نموده و به عنوان یکی از ارزنده ترین رهبران از خلال تمامی این آزمایشات موفق و سر فراز بیرون آمده است."

همچنین در جای دیگری در نشریه مجاهد در ستایش از جایگاه تشکیلاتی علی زرکش چنین آمده است:" از اول اردیبهشت سال ۱۳۵۴ مسئولیت رهبری کلیه اعضا و هوادران سازمان در همـه بند های سیاسی زندان قصر ( مرکب از هشت بند) به عهده برادر مجاهد علی زرکش قرار گرفت.لازم به یاد آوری است که در این مقطع مسعود رجوی و موسی خیابانی در زندان اوین بودند و در زندان قصر حضور نداشتند." ( پایان نقل قول )

نقل قول بالا از نشریه مجاهد نشان می دهد که علی زرکش تا قبل از کشته شدن موسی خیابانی، نفر شماره ۳ سازمان تلقی بوده است که یک مـاه بعد از ۱۹ بهـمن ۱۳۶۰ به عـنوان جانشـین مسعـود رجـوی معـرفـی می شود. واقعیت این است که زرکش تنها کسی بود که می توانست در برابر انحراف، دیکتاتوری و شکل گیری یک فرقه تمام عیار در مقابل رجوی مقاومت کند. اگر چه علی زرکش در اتخاذ استراتژی نادرست و تروریستی " مبارزه مسلحانه " در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ نقش اساسی داشته، ولـی به نظر من به عـنـوان یکـی از مسـئولین سـابق این سازمـان علی زرکش نقش تاریخی خود را در مقابل انحراف در سازمان مجاهدین به میزان توان و واقعیت های موجود ایفا کرده است. اگر چه او می توانست بهتر از این عمل کند، ولی باید به شرایط و موقعیتی که او در زندان انفرادی ( ساختمان بقایی در بغداد ) داشته است، نیز توجه کافی نمود.

اما آنچه که مانع پی بردن افکار عمومی به نقش مقاوم و مبارزه منفی علی زرکش علیه سیاست های رجوی شده است، به اتخاذ و بکارگیری شیوه های مخفی و پنهان استالینیستی برای سرکوب مخالفین سیاسی، از جانب مسعود رجوی برمی گردد.

بدون تردید شیوه های سرکوب و تصفیه اعضا و مسئولین منتقد سازمان مجاهدین ، بویژه تصفیه علی زرکش به عنوان فرد شماره دو سازمان، ریشه در " مبارزه مسلحانه " و " فرهنگ خشونت طلبی " و الگو برداری سازمان مجاهدین و رهبری آن از شیوه های استالین دارد.

به واقع عملکرد استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در قبال مخالفین خود در حزب کمونیست شوروی و تبعید و پرونده سازی برای مخالفین سیاسی خود نشانه کاملی از سرکوب پنهان و " ترور سرد " می باشد.

استالین به دلیل مشارکت در سرنگون کردن حاکمان خشونت طلب قبلـی (حکومت تزاری روسیه) به آسانی می توانست به مردم شوروی بقبولاند که با دشمنان واقعی می جنگد و خائنان را از بین می برد. اتهامات اعضا و مسئولین منتقد حزب کمونیست آنچنان سنگین بود و آنقدر تکرار می شد که احتمال یک فریبکاری سیستماتیک غیر ممکن به نظر می رسید و سرنوشت مخالفین سیاسی و دگراندیشانی که ربوده و مفقود می شدند در پرده ای از سکوت در مطبوعات سالهای ۱۹۳۶ و ۱۹۳۷ چاپ مسکو سپری می شد. بازداشت صد ها تن از مسئولان حزبی در هیچکدام از روزنامه ها منعکس نشد، حتی افراد نزدیک و مؤثر حزب کمونیست شوروی نیز در جریان بازداشت ها قرار نمی گرفتند.

استالین توانست حتی رقیب قدرتمند سیاسی خود تروتسکی را که به همراه بوخارین و زیوانوف و خودش تحت رهبری لنین قرار داشتند، را از میدان قدرت خارج کند. او ابتدا تروتسکی را با همین هدف به ترکیه تبعید کرد و سپس تروتسکی از دولت فرانسه و سپس نروژ پناهندگی گرفت و در آن کشورها اقامت گزید. تروتسکی هنگام اقامت در نروژ بر اثر فشارهای بین المللی استالین بر کشور نروژ، ناگزیر به مکزیک رفت. او در آنجا توسط حدود ۱۵ الی ۲۰ نفر از اعضای حزب کمونیست مکزیک مورد تهاجم و " ترورگرم " قرار گرفت، ولی تروتسکـی از این ترور جـان سالم به در برد. ولی در نهایت استالین چند ماه بعد توانست با رخنه دادن یک فرد نفوذی در محیط کار تروتسکی، او را به قتل برساند.

تفکر و شیوه های سرکوب استالین، آینه بسیار شفافی از " ترور سرد " و " فرهنگ خشونت طلبی " در درون جامعه شوروی و " ترورگرم " و عملیات های مسلحانه و تروریستی در قالب "جنبش های رهایی بخش" در سطح جهان بوده است.

تاکتیک " ترور سرد " و حتی اقدام به " ترور گرم " در مناسبات فرقه ای سازمان مجاهدین در عراق نیز وجود داشته است. بسیاری از کادرها و مسئولین سازمان مجاهدین به دلیل مخالفت با " مبارزه مسلحانه " و داشتن دیدگاه های انتقادی، بطور پنهانی دستگیر و به سلول های انفرادی منتقل می شدند.

اساساً یکی از هدف های آقای رجوی در بکارگیری سلول های انفرادی، مخفی ماندن دستگیری ها و درز نکردن خبر آنها به درون و بیرون تشکیلات بود. رجوی برای پنهان ماندن دستگیری اعضا و مسئولین منتقد سازمان، انتقال تشکیلاتی و تغییر محل کار و فعالیت فرد از یک قرارگاه به قرارگاه دیگر و یا اعزام به یک مأموریت تشکیلاتی را، برای دیگر اعضا صحنه سازی می کرد و سپس فرد را به زندان انفرادی منتقل می کرد.

در این شرایط اعضای سازمان با توجه به اصل "اعتماد تشکیلاتی" به هیچ وجـه نمی توانستند، متوجه شوند که فرد بازداشت شده است. حتی همسر، شوهر یا اعضای خانواده عضو زندانـی شده نیز در جریان بازداشت و زندانـی شدن فرد قـرار نمی گرفتند. در این جا یکی از تاکتیک هایی را که مسعود رجوی در پنهان نگهداشتن زندانی شدن اعضا و مسئولین سازمان بکار می گرفت، برایتان تعریف می کنم:

« اسفند ۱۳۷۶ بود. تا آن روز نزدیک به ۵ سال بود که در سلول انفرادی در بدترین شرایط زندانی بودم. یکی از شروطی که مسعود رجوی و نماینده وی مهوش سپهری برای انتقال من به یک زندان مناسب با امکانات بیشتر گذاشته بودند، این بود که من باید با کت و شلوار و کراوات بسیار شیک و یک ساک مخصوص سفرهای اروپایی، برای یک الـی دو ساعـت تحت عنوان "عادی سـازی" به محیطـی که دیگر اعضا و مسئولین سازمان در حال کار بودند، بروم. تا بدین ترتیب سازمان بتواند وانمود کند که من در طول چند سالی که زندان بوده ام ــ و اعضا و مسئولین سازمان من را ندیده اند ــ به ماًموریت اروپا رفته بوده ام.

 

مسعود رجوی بر اساس چنین تاکتیک هایی و با الهام از روش های استالین توانست، حتی علی زرکش فرد شماره ۲ سازمان و رقیب سیاسی خود را از صحنه حذف کند.

در صفحه ۴۳ از کتاب "اسناد مکاتبات من و مسعود رجوی" نوشته آقای شاهسوندی عضو سابق شورای مرکزی و از مسئولین قدیمی سازمان مجاهدین آمده است

" آن نیمه شب مهر ماه ۱۳۶۵، که محمد علی جابرزاده انصاری در نشستی که به همین منظور تشکیل شده بود، بدون هیچ مقدمه و تنها با گرفتن تضمین های شِداد و غِلاظِ باصطلاح دو قبضه دائر برفاش نکردن این مهمترین سِر تاریخ سازمان، بدون ذکر هیچ دلیل و برهانی (چه از جانب علی زرکش و چه از جانب سازمان) گفت که در جلسه ای با حضور مسعود و مریم و دفتر سیاسی سازمان علی زرکش به خیانت متهم شده و خودش قبول کرده و حکم اعدامش هم صادر شده است." (پایان نقل قول)

اما بعداً حکم اعدام علی زرکش به زندان تخفیف پیدا کرد و در ساختمان بقایی در بغداد بازداشت و زندانی شد. در همین پیوند آقای رجوی در نامه ای به دستخط خود خطاب به آقای سعید شاهسوندی نوشته است:

"برادرمان علی زرکش هم حی و حاضر است و می توانی بیایی (به تاکتیک آقای رجوی برای آوردن سعید شاهسوندی از پاریس به بغداد توجه کنید. ) و بنشینی و با او از نزدیک صحبت کنی. آنوقت خواهی دید آن مدتی را هم که در اینجا از دید بعضی ها مخفی بود بخاطر این بود که دشمن در باره تغییر موضع او! بر ما پیشدستی! نکند." ( پایان نقل قول )

تا به حال آقای رجوی رهبر فرقه سازمان مجاهدین پاسخ نداده است که تغییر موضع علی زرکش از چی به چی بوده است؟ چرا باید"تغییر موضع" علی زرکش حکم اعدام!! داشته باشد؟

از کتاب " اسناد مکاتبات مسعود رجوی و من" صفحه ۱۰۲ به قلم آقای سعید شاهسوندی.

 

لینک به بعضی از قسمت های قبلی کتاب روزهای تاریک بغداد

 قسمت 44 ـ نوروز 1367

 قسمت 45 ـ تغییر موضع!! علی زرکش

 قسمت 46 ـ نقل قول مهدی افتخاری در مورد علی زرکش

 قسمت 47 ـ سرباز صفر

 قسمت 48 ـ وصیت نامه نویسی

 قسمت 49 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 50 ـ نامه های محبت

 قسمت 51 ـ نوری در تاریکی

 قسمت 52 ـ دولت ! ؟

 قسمت 53 ـ تخصص و مکتب

 قسمت 54 ـ شکنجه خانواده ها

 قسمت 55 ـ تلفن برای سرنخ یابی

 قسمت 56 ـ جاسوسی

 قسمت 57 ـ بخش اخباری

 قسمت 58 ـ رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 59 ـ لو دادن معترضین به وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 60 ـ درد کلیه! یا درد جدایی؟

 قسمت 61 ـ خانه زعفرانیه

 قسمت 62 ـ بخش " ضاد "

 قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

 قسمت 64 ـ تو چرا زنده ای؟

 قسمت 65 ـ داستان حماد شیبانی

 قسمت 66 ـ نشست شورای مرکزی در بدیع زادگان

 قسمت 67 ـ ستاد حفاظت مسعود رجوی

 قسمت 68 ـ طرح انتقادات استراتژیک

 قسمت 69 ـ تاکتیک تشکیلاتی برای خواندن ذهن اعضا

 قسمت 70 ـ مشاهده عدم صداقت

 قسمت 71 ـ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 1

 قسمت 72 ــ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 2

 قسمت 73 ـ  آیین نامه ارتش آزادیبخش

 قسمت 74 ـ عصای موسی!؟

 قسمت 75 ـ از لوله سلاح مهربانی در نمی آید

 قسمت 76 ـ مزدور مدعی دمکراسی!

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد