_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

info@iran-ghalam.de

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ قسمت هفتم

اعمال شیوه جاسوسی و خبرچینی برای کنترل در مناسبات مجاهدین

06.08.2008

منبع: Mojahedin.ws

گروه تحقیق و پژوهش

 

شیوه جاسوسی مشخصا پس از اعلام انقلاب ایدئولوژیک تبدیل به یکی از راه های ارتقاء تشکیلاتی و در ادامه چکاب عبور افراد از مراحل انقلاب ایدئولوژیک بشمار می آید. در بسیاری از نشست های موسوم به انقلاب ایدئولوژیک و مشخصا نشست های مربوط به بند ج یا جنسیت و یا نشست های معروف به دیگ افراد برای احراز و یا ارتقاء رده های تشکیلاتی مبادرت به جاسوسی برای یکدیگر می نمایند. این اقدام با دو شیوه گزارش نویسی و یا به اصطلاح مچ گیری در نشست های انقلاب ایدئولوژیک متداول است. جالب اینکه این شیوه هیچ مرز و جغرافیای و ظرف ایدئولوژیک معینی هم نمی شناسد و افراد خود را موظف می دانند بر اساس الزامات ایدئولوژیک و تعبد به رهبری اقدام به گزارش نویسی و راپورت کنند. فی المثل اعضای اروپایی در بازگشت به اشرف در معرض انواع اتهاماتی قرار می گیرند که در کیفیت چیزی جز نام جاسوسی نمی توان بر آن نهاد. در این رابطه به نقل از مسعود بنی صدر می خوانیم:

 

"ما نه تنها رفتار خودمان بلکه هر رفتار ناجوری که از دیگران نیز می دیدیم بایستی گزارش می کردیم. خدا می داند که چه گزارش هایی درباره ما که از خارج آمده بودیم داده شده بود؟ گاهی آنچه می شنیدیم باور نمی کردم، برادری بر روی صندلی ای می نشست که پیش از او خواهری روی آن نشسته بود، او را متهم می کردند که می خواسته همان صندلی ای را لمس کند که پیش از آن زنی آن را لمس کرده است." (1)

 

در انواع نشست های انقلاب ایدئولوژیک به اظهار جداشدگان گاه پیش می آمده دو عضو که بعضا در خلوت و تنهایی خود به یاد گذشته خاطراتی را یادآوری می کنند، این گفتگوهای ساده تبدیل به اهرمی برای به اصطلاح زیر تیغ کشاندن همرزم می شده است. شاید تبادل این اطلاعات و گفتگوها ابتدا به ساکن به قصد جاسوسی و خبرچینی صورت نگرفته باشد، اما به هر حال فضای درونی مناسبات به گونه ای است که افراد را در موقعیت این گونه اقدامات قرار داده و در نهایت نفس اقدام به جاسوسی مرتبط می شود.

 

"یكی دیگر از وسیله هایی كه برای تغییر ماهیت افراد به كار می رفت جاسوسی بود. سازمان كلیه افراد را تشویق كرده بود كه از اطرافیان خود در تمام مراحل روز گزارشاتی نوشته و به رئیس خود بدهند. این جاسوسی و كار اطلاعاتی بدان جهت بود كه چیزی از چشم مسئولین مخفی نماند و همه چیز تحت كنترل درآید. حتی در مواردی صحبت كردن با زبان محلی بین دو همشهری ممنوع بود، زیرا جنبه راز و رمز و پیغام رد و بدل كردن بین افراد به حساب می آمد. روحیه گزارش نویسی و خبرچینی، بی اعتمادی زیادی را در بین اعضاء بوجود آورده بود و همه به چشم مأمورین امنیتی به یكدیگر نگاه می كردند. این رفتار پلیسی در روحیه فرد گزارش دهنده تأثیر منفی می گذاشت و فرد را دورو و بی شخصیت می نمود. اكثر اوقات اعضاء نظرات خود را اظهار نمی كردند و تظاهر و ریا گسترش بسیار یافته بود. در بسیاری از مواقع كه بین دو دست و هم رزم اعتماد متقابل وجود داشت و یقین داشتند كه از یكدیگر گزارش رد نمی كنند. اما یكی از طرفین ممكن بود پس از دو ماه تغییر عقیده بدهد و یا انقلاب كند، آن وقت تمامی صحبت هایی كه دو ماه پیش با دوست محرم راز خود كرده بود را گزارش می داد. لذا بین افرادی كه در لحظه گفتگو صددرصد به هم اعتماد داشتند اما از ترس تغییر فرد در آینده جرئت نمی كردند راحت با یكدیگر گفتگو كنند." (2)

 

اسفناک ترین نمونه ها مربوط به خبرچینی اعضای یک خانواده نسبت به هم است. هه این اقدامات تحت توجیهات کاملا ایدئولوژیک و با عنوان دین و بدهکاری به رهبری انجام می شود. بدهکار کردن همه افراد به رهبری آن بخش کلیدی و محوری انقلاب ایدئولوژیک است که بدون گذر و عبور از آن اساسا عضویت و فردیت تشکیلاتی محلی مشروعیت عقیدتی و سیاسی ندارد. تبعیت از این اصل ایدئولوژیک بسیاری از مناسبات معمول و خونی و عاطفی افراد را تحت تاثیر خود قرار داده و در عوض افراد با این اقدامات ضمن ارتقاء رده تشکیلاتی مورد التفات و توجه رهبری قرار می گرفتند. در این خصوص به نقل از یک عضو جداشده می خوانیم:

 

"افراد دیگری علیرغم اینكه با همسرانشان اختلاف خانوادگی نداشتند و همدیگر را دوست داشتند، به خاطر پایین آمدن رده تشكیلاتی هر یك از آنها می بایست از یكدیگر جدا می شدند. خانواده در تشكیلات رجوی تبدیل به كانون جاسوسی و بی اعتمادی گردیده بود. همه موظف بودند هر اتفاقی در خانه می افتد به طور جداگانه سازمان گزارش كنند. آزادی در خانه معنی خود را از دست داده بود. هر كس رده تشكیلاتی اش بالاتر بود نسبت به دیگران هژمونی داشت و از امكانات و وسایل رفاهی بیشتری برخوردار بود." (3)

 

اعمال روش جاسوسی برای تحت کنترل درآوردن افراد یکی از پست ترین شیوه های درون تشکیلاتی در مجاهدین است. به اذعان اعضای جداشده بعضا افردی به انگیزه تقرب بیشتر در مناسبات و در نزد مسئولین خود تمامی معیارهای اخلاقی را زیر پا گذاشته و با تمسک به دروغ همرزمان خود را مورد اتهامات واهی اخلاقی و عقیدتی قرار داده اند. یکی از معروف ترین نشست های مجاهدین که طی آن یک سوژه زیر تیغ افراد حاضر و مسئولین خود می رود و مورد شماتت و بعضا ضرب و جرح حاضرین قرار می گرفته و می گیرد، نشست های موسوم به دیگ است. اطلاق و تعبیر دیگ به این نشست ها بیش از هر چیز گواه زجر و آزار و فشاری های روحی و جسمی است که سوژه ها در آن متحمل می شوند. نشست های دیگ عموما بر پایه گزارش هایی که از سوی دیگران در مورد سوژه به مسئولین ارائه شده تشکیل می شود. با در نظر گرفتن این مهم که اساسا گزارش نویسی پایه و اساس کنترل مناسبات درونی را شکل می دهد، می توان از این منظر این مقوله را تماما با شکل و محتوای جاسوسی تعریف و تعبیر کرد.

 

تفاوت این شکل از جاسوسی با شیوه های متداول در این است که در این مورد به خصوص بر خلاف معمول که جاسوس تلاش می کند برای سایر چهره ها ناشاخته بماند و اساسا فرد جاسوس به دلیل زشتی کارش و بازتاب های اجتناب ناپذیر آن در جمع در موضع ناشناس باقی بماند، اما در این مورد به واسطه ارزش و اهمیتی که به این پدیده و به عنوان ملاکی برای اثبات وفاداری و صدق به رهبری در مناسبات داده شده، فرد خبرچین نه تنها قبح و زشتی این کار را درک نمی کند، بلکه به دلیل نگاه ارزشی به این پدیده، بعضا خبرچین ها به آن مباهات می کنند. این جنبه ارزشی برای این گونه اقدامات همان گونه که در مقدمه بحث اشاره شد، به این دلیل است که از منظر رهبری مجاهدین این پدیده به لحاظ ایدئولوژیک و ارزشی کاملا تئوریزه و تثبیت شده است. همان گونه که هوفر در تحلیل روان کاوانه این پدیده به زمینه های روانی آن اشاره کرده، در مناسبات مجاهدین نیز همین فاکتور بعلاوه جنبه های ایدئولوژیک مورد نظر، اهمیت و کاربرد این پدیده زشت را به یک امر کاملا طبیعی و تنیده در مناسبات روزمره تبدیل کرده است.

 

تبیین این پدیده در مناسبات مجاهدین سوای کارکردهای کنترلی از این جهت اهمیت دارد که افراد را به نوعی ناگزیر به خود سانسوری مطلق می کند. به این دلیل که هیچ عضو و فرد متمرد و منتقد و ناراضی ای قادر به تفکیک عنصر خبرچین از سایر افراد نیست به این دلیل که نگاه به این پدیده با نگاه های معمول و عرفی کاملا متضاد است. این رویه به خودی خود و خواسته یا ناخواسته همه افراد را در کنترل یکدیگر مجاب و متقاعد می کند و به پائین آمدن ضریب اطمینان از بروز هر گونه تنش و به قول مجاهدین جلوگیری از شخم زدن در مناسبات منجر می شود. در این خصوص می توان به فاکت های بی شماری از اعضای جداشده استناد کرد که به دلیل مطول شدن بحث از ذکر آنها امتناع می کنیم. نمونه های مرور شده در نوع خود هم بیانگر کمیت و کیفیت و اهمیت این پدیده ضد اخلاقی در مناسبات درونی مجاهدین است.

 

منابع

 

1- کتاب خاطرایت یک شورشی ایرانی. نوشته مسعود بنی صدر. ترجمه فرهاد مهدوی. انتشارات خاوران. خارج کشور. سال 1385. ص 376.

2- مرداب. نوشته هادی شمس حائری. انتشارات خارج کشور. بخش هویت سازی.

 3 - همان.

مطالبی دیگر از  سایت مجاهدین WS:

ــ فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ قسمت پنجم و ششم

ــ فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ قسمت سوم و چهارم

ــ انگلستان، کماکان در چالش خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی

ــ فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور ـ قسمت دوم

ــ فرقه ها، تشکلات موازی و مکانیزم های کنترل از راه دور قسمت اول

ــ فرقه ها از اعضای خود چه می خواهند؟ (3)

ــ فرقه ها از اعضای خود چه می خواهند؟ (2)

ــ فرقه ها از اعضای خود چه می خواهند؟ (1)

ــ  کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت ششم   

ــ کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت چهارم و پنجم 

ــ  کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت دوم و سوم  

ــ کارکردهای متفاوت پروسه خوانی در فرقه های سیاسی ـ قسمت اول

ــ  خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها (2) و (3)

ــ نقش کاتالیزورها در رهبری فرقه ها

ــ خشونت گرایی وجه مشترک سازمان مجاهدین و فرقه ها (1)

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد