_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

Kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (40)

انواع بریده!!

 

محمد حسین سبحانی

sobhani_m_h@hotmail.com

 انواع بریده!!

رهبری سازمان برای تمام افرادی که از سازمان مجاهدین جدا می شدند، از واژه تحقیرآمیز "بریده" ( به مفهوم بریده از مبارزه) استفاده می کرد تا فرد از درون تحقیر و شکسته و در موضع تدافعی قرار گیرد. آقای مسعود رجوی به فرد خواهان جدایی القا می کند که این تو هستی که در اثر سخت شدن شرایط مبارزه نتوانسته ای خودت را با پیکان تکامل ( سازمان مجاهدین و رهبری آن ) تطبیق دهی. بنابراین از گردونه تکامل!! خارج می شوی و به ورطه فساد و بدبختی خواهی افتاد. اگر زن باشی فاحشه خواهی شد و اگر مرد باشی خیانت خواهی کرد. مسعود رجوی در توجیه و تئوریزه کردن دلایل پیدایش "بریده!" می گفت:

"سازمان یک ارگانیسم زنده است که سوخت و ساز و طبعاً دفع و جذب دارد و "بریده" نیز بخش دفع شده این ارگان زنده است." وی با این استدلال می خواست که مانع شکل گیری جدایی اعضا و انشعاب در سازمان گردد. با این توجیه و تعریف طبعاً مسعود رجوی یا این "ارگان زنده!" باید از دفع مواد زائد خود خرسند باشند. ولی هیچگاه رهبری سازمان به این تناقض پاسخ نمی دهد که اگر عضو و مسئول منتقد ومعترض سازمان "بخش دفع شده" یک ارگان زنده است، پس چرا زندان های مختلف در سازمان ساخته می شود تا این "دفع" دوباره "جذب" شود. البته بعد ها مسعود رجوی به واژه "بریده"، پسوند و واژه های خودساخته دیگری مانند بریده مزدور، کوفی، بریده نفوذی، طعمه خمینی(1) و..... را نیز اضافه کرد.

اما سازمان مجاهدین وضعیت اعضا و مسئولینی که می خواستند از سازمان جدا شوند را چگونه پیگیری و طبقه بندی می کرد؟

من در "ستاد امنیت" مشاهده می کردم که پرونده تشکیلاتی کلیه افرادی که از سازمان در حال جدایی بودند، برای تأیید نهایی از طرف" ستاد پرسنلی" در اختیار "ستاد امنیت" قرار می گرفت. از طرف "ستاد پرسنلی" سهیلا صادق و لیلا سعادت نژاد، و از طرف "ستاد امنیت" ابراهیم ذاکری و رباب صادقپور مأمورین این کار بودند. سپس "پرونده پرسنلی" (2) افراد از کانال تشکیلاتی در اختیار میرحسین موسوی سیگاری نیا قرار می گرفت و او باید با مطالعه پرونده عضو مورد نظر، ارزیابی خودش را از فرد جدا شده برای "ستاد پرسنلی" و همچنین "ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش" ارسال می کرد.

سازمان اعضای جدا شده را به دسته های زیر طبقه بندی (3) می کرد:

۱ـ بریده انتقالی

"بریده انتقالی" کسی بود که نمی توانست مناسبات و محیط جغرافیایی و بسته داخل عراق را تحمل کند و با سازمان نیز مشکلی نداشت." بریده انتقالی" همه خطوط سیاسی و ایدئولوژیک سازمان را به جز بحث "طلاق های اجباری" قبول داشت.

ابراهیم ذاکری از این نوع بریده! تحت عنوان " پیه سوز"(4) نام می برد. تعداد باصطلاح " بریده انتقالی" بعد از "انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجـباری" در سازمـان افزایش پیدا کـرده بود که سازمـان آنها را به خارج از عـراق و کشورهای اروپایی منتقل می کرد و فـعالیـت خودشان را به صورت هوادار تشکیلاتـی ادامه می دادند.

۲ـ بریده شرمنده

" بریده شرمنده" کسی بود که خواستار جدایی از سازمان بود و دیگر چه در داخل چه در خارج از عراق نمی خواست فعالیت حرفه ای و تشکیلاتی کند. این نوع باصطلاح "بریده" هیچ گونه اختلاف سیاسی و ایدئولوژیک با سازمان نداشت و خود را نیز به علت جدایی از سازمان، بدهکار می دانست. سازمان نیز معتقد بود در شرایط مناسب این افراد به مناسبات تشکیلاتی در سازمان باز می گردند و آنان را نیروهای بالقوه سازمان کماکان تلقی می کرد.

۳ـ بریده بی خط

" بریده بی خط " کسی بود که بر سر مسائل تشکیلاتی و خرده ریز با سازمان مشکل پیدا کرده بود. در این حالت ریشه اختلافات فرد با سازمان سیاسی، استراتژیک و ایدئولوژیک نبود، یا این اختلاف وجود داشت ولی عضو خواهان جدایی در صدد پیگیری و دنبال کردن آن نبود. تفاوت برجسته "بریده بی خط" با "بریده شرمنده" این بود که خود را به سازمان بدهکار نمی دانست و شرم!! از جدایی خودش نداشت.

۴ـ بریده ضدٌ

"بریده ضد" کسی بود که با سازمان بخاطر مسائل سیاسی و استراتژیکی و ایدئولوژیکی اختلاف پیدا کرده بود و بر روی مواضع خود پافشاری می کرد و به قول رجوی "دستگاه" (5) داشت و از قدرت تحلیل مسائل سیاسی و استراتژیک برخوردار بود. این نوع بریده! از نظر سازمان بسیار خطرناک محسوب می شد و تمام دستگاه سرکوب در سازمان مجاهدین شکل گرفته بود تا این گونه اعضا و مسئولین را که تحت عنوان " طعمه" و " کوفی (6) نامگذاری شده بودند، را شناسایی کند.

مبنای ارزیابی و طبقه بندی میرحسین موسوی سیگاری نیا گزارش هایی بود که خود فـرد یا مسئول تشـکیلاتی او نوشته بودند. هـمچنین گزارش هایی که فرد هنـگام حـبس در زندان توسط زندانبانان یا خود زندانـی نوشـته می شد، نیز به این مجموعه اضافه می شد و مبنای تشخیص و ارزیابی موسوی سیـگاری نیا برای طـبقه بندی فرد به طـیف های مخـتلف جدا شده سازمـان قــرار می گرفت.

در صورتی که فرد جدا شده در طبقه بندی بریده ها، در طیف "بریده انتقالی" و یا "بریده شرمنده" جای می گرفت، میرحسین موسوی سیگاری نیا در زیر پرونده این گونه اعضا، می نوشت:

" خروج وی از ارتش آزادیبخش بلا مانع است "

ابراهیم ذاکری نیز بعد از مطالعه پرونده "عضو خواستار جدایی" اکثراً نظر میرحسین موسوی سیگاری نیا را تأیید می کرد و سپس به فهیمه اروانی می داد. البته مواردی نیز بودند که به دلیل وضعیت خاصی که افراد به لحاظ تشکیلاتی داشتند و قبلاً "آنتنی"(7) شده بودند برای بررسی بیشتر با خروج فرد از عراق موافقت نمی شد.

اما در صورتیکه در ارزیابی میرحسین موسوی سیگاری نیا "عضو خواستار جدایـی"، در تقـسیم بندی شمـاره ۳ (بریده بـی خط) و شمـاره ۴ (بریده ضدّ) جای می گرفت. میرحسین موسوی سیگاری نیا در زیر آن می نوشت:

"تصمـیم گیری در مورد وضعیت وی به عـهده ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش می باشد"

در این مرحله پرونده فرد توسط ابراهییم ذاکری از "ستاد امنیت" به" دفتر" رهبری سازمان منتقل می شد و مسعود رجوی به عنوان فرمانده ارتش آزادیبخش و رهبر سازمان وضعیت فرد را مورد بررسی قرار می داد.

 

زیرنویس ها:

(1) منظور رجوی از "طعمه"، اعضا و مسئولینی هستند که به دلیل اختلافات سیاسی و استراتژیک خواستار جدایی از سازمان هستند. مسعود رجوی در تبیین "طعمه" می گفت:

"از فـردای ۳۰خرداد ۱۳۶۰ و هجرت انقلابی و انتقال کادرها به خــارج از کشور، تهدید اصلی مجـاهدین و ارتش آزادیبـخش و آلترناتیو انقلابی در بیرون از مناسبات، بورژوازی و در داخل مناسبات "طعمه" یعنی ماده بالفعل بورژوازی بوده است

(2)  کلیه گزارش ها، وضعیت تشکیلاتی، نقاظ ضعف و مثبت، سابقه تحت برخورد قرارگرفتن فرد یا جدایی مقطعی فرد از سازمان و..... در مجموعه ای به نام "پرونده پرسنلی" جمع آوری و در نزد بالاترین مسئول ستاد یا واحد نظامی نگهداری می شد. پرونده پرسنلی هر فرد بعد از انتقال تشکیلاتی فرد به قسمت دیگر، به بالاترین مسئول ستاد یا واحد نظامی جدید منتقل می شد تا مسئول فرد در جریان پروسه تشکیلاتی و توانمندی ها و نقاط مثبت و منفی فرد قرار گیرد. البته تعدادی از گزارش های اعضا و مسئولین سازمان که تحت عنوان" گزارش ویژه" طبقه بندی می شد در ستاد ها یا واحد های نظامی، یا حتی ستاد پرسنلی نگهداری نمی شدند، بلکه مستقیماً به "دفتر رهبری" سازمان منتقل می شد.

(3) البته این طبقه بندی، مربوط به "اعضای جداشده" تا قبل از رده شورای مرکزی سازمان بود و رسیدگی به "جدا شدن" اعضای شورای مرکزی از حوزه مسئولیت میرحسین موسوی سیگاری نیا خارج می شد.

(4) استفاده ابراهیم ذاکری از اصطلاح "پیه سوز" نشان می داد که این واژه در ستاد فرماندهی سازمان و توسط مسعود رجوی خلق شده است. مسعود رجوی یکبار نیز در سال ۱۳۶۸ در نشست های مربوط به "انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجباری" از واژه " وزنه بردار دو ضرب " برای اعضا و مسئولینی استفاده کرد که از همسران خود هنوز طلاق نگرفته اند.

(5) واژه "دستگاه" اولین بار توسط مسعود رجوی در بحث های "انقلاب ایدئولوژیک" در سال ۱۳۶۸، تحت عنـوان " دو دستــگاه" مطرح شد. یک "دستگاه توحید" نام داشت و شاخص آن نیز رهبری سازمـان بود و دستگاه دیگر "دستگاه ضد توحید" نام داشت که ایدئولوژی جنسیت و بورژوازی مظهر آن بودند.

(6) اولین بار مسعود رجوی واژه "کوفی" را در نشستی تحت عنوان "صلیب" در قرارگاه اشرف بکار برد که هم زمان بود با تجاوز صدام حسین به کویت، و متعاقب آن ضرب الاجل کشورهای ائتلاف به صدام حسین اعلام شد. مسعود رجوی می گفت در این شرایط هر کس باید صلیب خود را بردارد و پشت مریم حرکت کند و هر کس که بماند

"کوفی" است. اینکه آقای مسعود رجوی به چه سمتی و به کجا حرکت می کند، مهم نیست.

در تاریخ آمده است که امام حسین قبل از حرکتش به سوی کربلا ازمردم کوفه بیعت گرفته بود که به او در جنگ با "یزید" حاکم وقت کمک وهمیاری کنند ولی مردم کوفه به دلایل سیاسی، اجتماعی و خفقان موجود به کمک امام حسین نیامدند.

مسعود رجوی که خود را هم سطح امام حسین و امام زمان می داند، با تشبیه عمل اعضا و مسئولین منتقد، آن ها را «کوفی» می خواند که ابتدا با مسعود رجوی بیعت کرده و بعد زیر قول خود زده اند. ضمن یادآوری به آقای رجوی که الان قرن چهاردهم نیست باید گفت که:

شرایط سیاسی و اجتماعی آن مقطع از تاریخ نشان می دهد که مردم کوفه به دلیل سرکوب شدید ابن زیاد و خاندان بنی امیه محکوم به سکوت بودند، در حالیکه خارج از مورد سئوال بودن تشبیه صوری مسعود رجوی با امام حسین، جداشدگان از مجاهدین ابتدا رهبری سازمان را به دلیل انحرافات سیاسی و استراتژیک مورد نقد قرار داده بودند و قرار نبود آنها سرباز بی جیر و مواجب صدام حسین شوند.

(7) "آنتنی شدن" واژه ای بود که برای افرادی که در نشریات، رادیو و تلویزیون سازمان مصاحبه کرده، یا به خاطر سابقه سیاسی و نسبت های خانوادگی در افکار عمومی افراد شناخته شده ای بودند، استفاده می شد.

 

 

لینک به بعضی از قسمت های قبلی کتاب روزهای تاریک بغداد

 قسمت 40 ـ انواع بریده!!

 قسمت 41 ـ ویژه بودن میرحسن موسوی سیگاری نیا

 قسمت 42 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 43 ـ ترور سرد و ترور گرم

 قسمت 44 ـ نوروز 1367

 قسمت 45 ـ تغییر موضع!! علی زرکش

 قسمت 46 ـ نقل قول مهدی افتخاری در مورد علی زرکش

 قسمت 47 ـ سرباز صفر

 قسمت 48 ـ وصیت نامه نویسی

 قسمت 49 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 50 ـ نامه های محبت

 قسمت 51 ـ نوری در تاریکی

 قسمت 52 ـ دولت ! ؟

 قسمت 53 ـ تخصص و مکتب

 قسمت 54 ـ شکنجه خانواده ها

 قسمت 55 ـ تلفن برای سرنخ یابی

 قسمت 56 ـ جاسوسی

 قسمت 57 ـ بخش اخباری

 قسمت 58 ـ رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 59 ـ لو دادن معترضین به وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 60 ـ درد کلیه! یا درد جدایی؟

 قسمت 61 ـ خانه زعفرانیه

 قسمت 62 ـ بخش " ضاد "

 قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

 قسمت 64 ـ تو چرا زنده ای؟

 قسمت 65 ـ داستان حماد شیبانی

 قسمت 66 ـ نشست شورای مرکزی در بدیع زادگان

 قسمت 67 ـ ستاد حفاظت مسعود رجوی

 قسمت 68 ـ طرح انتقادات استراتژیک

 قسمت 69 ـ تاکتیک تشکیلاتی برای خواندن ذهن اعضا

 قسمت 70 ـ مشاهده عدم صداقت

 قسمت 71 ـ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 1

 قسمت 72 ــ بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها  ـ 2

 قسمت 73 ـ  آیین نامه ارتش آزادیبخش

 قسمت 74 ـ عصای موسی!؟

 قسمت 75 ـ از لوله سلاح مهربانی در نمی آید

 قسمت 76 ـ مزدور مدعی دمکراسی!

 قسمت 77 ـ اعزام جاسوس تروریست به شهر محل پناهندگی ام در شرق آلمان

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد