_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (49)

شعارنویسی علیه مسعود و مریم رجوی

   

محمد حسین سبحانی

Sobhani_m_h@hotmail.com

 بحث مربوط به علی زرکش را به پایان می برم و دوباره به مطالب مربوط به "ستاد امنیت" سازمان باز می گردیم.

سیگاری نیا در کار جعل سند و دست خط افراد وهمچنین خط شناسی بسیار ماهر و چیره دست (1) بود. سازمان نیز مجموعه ای از کتاب های آموزشی متعلق به سرویس امنیتی کشورهای مختلف را تهیه و ترجمه کرده بود که در " ستاد امنیت " استفاده می شد. اساساً یکی از وظایف مسئول "امنیت تشکیلات" سازمان، ایده گرفتن و الگو برداری از این کتاب ها و تطبیق آن با شرایط درونی سازمان برای حفظ امنیت داخلِ تشکیلات و سرکوب اعضای معترض با شیوه های مختلف و استخراج راه حل های مناسب برای آن بود. البته " ستاد امنیت " وظایف دیگری نیز داشت که در ادامه به آن خواهم پرداخت.همانطور که توضیح دادم، موسوی سیگاری نیا در جعل اسناد و تقلید خط و همینطور خط شناسی بسیار تسلط داشت که بد نیست در این رابطه خاطره ای را برایتان تعریف کنم. درتابستان ۱۳۷۰ در سازمان بحث آماده سازی و تمرین های فشرده برای رژه سراسری سازمان در ۲۶ مهر ماه ۱۳۷۰ مطرح شده بود.۲۶ مهر ماه سال ۱۳۶۸ سالگرد انتصاب مریم رجوی به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین از طرف مسعود رجوی و شروع " طلاق های اجباری " در سازمان بود. سازمان تلاش داشت با تمام نیرو و توان یک حرکت تبلیغاتی و سیاسی پیرامون رژه سراسری سازمان برپا کند که انصافاً باید گفت موفق نیز بود و توانست با بسیج و تطمیع تعدادی از خبرنگارانِ شبکه های رادیویی و تلویزیونی، سر بسیاری از دولت ها و رسانه های اطلاع رسانی را در مورد کمیت و تعداد نیروهای خود کلاه بگذارد.

بر اثر فشار طاقت فرسای روزانه برای تمرین رژه و بزرگداشت " روز مریم " تمام افراد سازمان ــ به ویژه نیروهایی که در یکان های نظامی بودند ــ بسیار خسته و فرسوده شده بودند. یعنی روزانه از صبح تا ظهر کلیه افراد مستقر در یکان های نظامی باید در کلاس های " تاکتیک " که فرماندهان ستادی ارتش عراق آموزش آن را بر عهده داشتند، شرکت می کردند و بعد ازظهرها نیز باید چندین ساعت تمرین خبردار و حرکات نظامی مخصوص رژه را انجام می دادند تا برای رژه آماده شوند. سازمان در صفحه ۲۸۸ کتاب "ارتش آزادیبـخش ملی ایران" نوشته است:

«آماده سازی عملیاتی خودروها و زرهی ها و پیست های تمرین زرهی، ساختن ۶ کیلومتر باند، ساختن جایگاه فرماندهی کل، جایگاه مدعوین، میدانگاه آغاز رژه، محوطه سازی و آسفالت و زیر سازی حدود ۱۰۰ هزار متر مربع فضای سبز و بالاخره ساختمان بنای یاد بود  عملیات مروارید و مشعل مروارید. در قسمت طرح و پروژه روزانه ۱۳۰۰ نفر مشغول به کار بودند و در شیفـت شب نیز۴۰۰ نفر کار می کردند این رزم آوران روزانه ۲۰ ساعت کار می کردند. گاه برخی از شدت خستگی در حین کار بیهوش می شدند اما حاضر نبودند استراحت کنند. »

محسن نیکنام، مهوش سپهری، مریم عضدانلو و مسعود رجوی در ردیف اول دیده می شوند

اما همین آدم هایی که به قول سازمان از شدت خستگی بیهوش! می شدند و حاضر نبودند استراحت! کنند به دلیل فـشار زیاد کار و اعتراضات و انـتـقادات سـرکوب شده؛ وقتی فرصتی برای اعتراض می یافتند دروغ رجوی را آشـکار می ساختند. بطور نمونه در لشکر ۹۳ به فرماندهی سعیده شاهرخی (2) در داخل یکی از توالت های آن عکس های مسعود و مریم رجوی را می چسبانند و در زیر آن مینویسند:

" یک روز در هفته تعطیل باید گردد."

منظور نویسنده یا نویسندگان شعار این بوده که باید حداقل یک روز افراد تعطیل و در اختیار خود باشند. پس از اینکه گـزارش ماجرا سـریعاً به دست رجوی می رسد، به دستور او عذرا علوی طالقانی (3) "جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش" اقدام به فراخوانی و تجمع کلیه نفرات لشکر ۹۳ می کند. البته به دلیل اینکه مسئله شعار نویسی و چسباندن عکس مسعود و مریم رجوی در توالت های مخصوص آقـایـان صورت گرفته بود، خانم ها را برای نشست و بازجویی صدا نکرده بودند. وقتی اعضای سازمان در لشکر ۹۳ وارد سالن نشسـت می شوند، می بینند که درب توالت فـوق الـذکر از پاشنه تـوالت کنده شده و در حالیکه همـچـنان عـکس مسعـود و مـریـم رجوی بر روی آن نصب شده بود، به داخل سالن نشست آورده اند. عذرا علوی طالقانی بعد از توضیحات اولیه، این سؤال را برای حاضرین مطرح کرد که:

" مگر شما دستتان برای انتقاد کردن!! بسته است؟"

سپس وی بعد از چند توپ و تشر دستور داد که به همه کاغذ و قلم بدهند تا کلیه افراد متن نوشته شده در پشت درب توالت را روی کاغذ بنویسند. سپس دست خط ها را جمع آوری می کنند تا از روی دستخط ها فرد شعار نویس را شناسایی کنند. در انتها نیز عذرا علوی طالقانی با عصبانیت افراد را تهدید کرد.

من هنگامیکه به "ستاد امنیت" منتقل شدم، متوجه شدم که تمام دست خط های گرفته شده در "ستاد امنیت" هست و میرحسین موسوی سیگاری نیا در حال کارکردن و شناسایی نویسنده آن بود. البته این مسئله شعار نویسی به صورت واقعی اتفاق افتاده بود، ولی مواردی را من اطلاع داشتم که ستاد امنیت برای تغییر یک خط اجرایی و تشکیلاتی خبر دروغی را در تشکیلات رواج می داد تا براساس آن تغییر خط مورد نظر طبیعی جلوه داده شود که یکی از آنها را برایتان تعریف می کنم.

عذرا علوی طالقانی

زیرنویس ها:

( 1) متأسفانه تمام این توانمندی ها در راستای سرکوب اعضا و منتقدین درونی و بیرونی سازمان بکار می رفت. در حقیقت موسوی سیگاری نیا یک "مأمور سرکوب با لیاقت" بود که مشابه آن در تشکل های سرکوبگر و دولت های دیکتاتوری فراوان دیده می شود. "تهرانی" و "ثابتی" در ایران، "مارکوس ولف" در آلمان شرقی و "رودلف هس" در آلمان نازی از این جمله بودند.

(2) سعیده شاهرخی خواهر کوچکتر افسانه شاهرخی بود که در فاز سیاسی با ابوالقاسم رضایی رضایی ازدواج کرد. وی بخاطر همسر ابوالقاسم رضایی بودن پول بدون حساب و کتابی در اختیارش بود و خریدهای وی از فروشگاه های پاریس در داخل سازمان مشهور بود. او هر بار که از عراق به پاریس می آمد، حتماً باید به " شانزه لیزه " پاریس می رفت و برای خودش خرید می کرد. خواهران دیگر وی به نام صدیقه و عطیه شاهرخی نیز در سازمان فعالیت می کنند. نام وی در لیست شورای مرکزی در پاییز ۱۳۷۰ به عنوان عضو هیئت اجرایی سازمان قید شده است. وی هم اکنون یکی از گویندگان تلویزیون مجاهدین می باشد.

(3) عذرا علوی طالقانی با نام تشکیلاتی سوسن از اعضای قدیمی سازمان می باشد. وی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در رژیم شاه بود. وی بعد از ۲۲ بهـمن ۱۳۵۷ در اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملی کاندیدای سازمان برای انتخابات از تهران بود. او در سال ۱۳۶۶ مسئول امداد سازمان مجاهدین بود و در لیست شورای مرکزی در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاون مرکزیت و در لیست شورای مرکزی در سال ۱۳۷۰ بعنوان عضو هیئت اجرایی معرفی شد. وی آدم خود کم بینی بود و قدرت بیان و شمّ سیاسی لازم را نداشت ولی برای تشکیلات و اهداف رجوی مهره مناسبی بود و بعد از بحث طلاق های اجباری جانشین فرماندهی ارتش آزادیبخش شد. او همسر سوم ابراهیم ذاکری است.

 

لینک به بعضی از قسمت های قبلی کتاب روزهای تاریک بغداد

 

 قسمت 49 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 50 ـ نامه های محبت

 قسمت 51 ـ نوری در تاریکی

 قسمت 52 ـ دولت ! ؟

 قسمت 53 ـ تخصص و مکتب

 قسمت 54 ـ شکنجه خانواده ها

 قسمت 55 ـ تلفن برای سرنخ یابی

 قسمت 56 ـ جاسوسی

 قسمت 57 ـ بخش اخباری

 قسمت 58 ـ رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 59 ـ لو دادن معترضین به وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 60 ـ درد کلیه! یا درد جدایی؟

 قسمت 61 ـ خانه زعفرانیه

 قسمت 62 ـ بخش " ضاد "

 قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

 قسمت 64 ـ تو چرا زنده ای؟

 قسمت 65 ـ داستان حماد شیبانی

 قسمت 66 ـ نشست شورای مرکزی در بدیع زادگان

 قسمت 67 ـ ستاد حفاظت مسعود رجوی

 قسمت 68 ـ طرح انتقادات استراتژیک

 قسمت 69 ـ تاکتیک تشکیلاتی برای خواندن ذهن اعضا

 قسمت 70 ـ مشاهده عدم صداقت

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد